احقيت و اولويت (نص و وصيت)
در نهج البلاغه درباره اين مطلب به سه اصل استدلال شده است : وصيت و نص رسول خدا ، ديگر شايستگی اميرمؤمنان ( ع ) و اينكه جامه خلافت تنها بر اندام او راستمیآيد ، سوم روابط نزديك نسبی و روحی آن حضرت با رسول خدا ( ص . (
نص و وصيت
برخی میپندارند كه در نهج البلاغه به هيچ وجه به مساله نص اشارهای نشده است ، تنها به مساله صلاحيت و شايستگی اشاره شده است . اين تصور صحيح نيست ، زيرا اولادر خطبه 2 نهج البلاغه كه در فصل پيش نقل كرديم ، صريحا درباره اهل بيت میفرمايد : « و فيهم الوصيه و الوراثه » يعنی وصيت رسول خدا (ص) و همچنين وراثت رسول خدا(ص) در ميان آنها است .
ثانيا در موارد زيادی علی ( ع ) از حق خويش چنان سخن میگويد كه جز با مساله تنصيص و مشخص شدن حق خلافت برای او بوسيله پيغمبر اكرم ( ص ) قابل توجيه نيست . در اين موارد سخن علی اين نيست كه چرا مرا با همه جامعيت شرائط كنار گذاشتند و ديگران را برگزيدند ، سخنش اينستكه حق قطعی و مسلم مرا از من ربودند . بديهی است كه تنها با نص و تعيين قبلی
از طريق رسول اكرم ( ص ) است كه میتوان از حق مسلم و قطعی دم زد ، صلاحيت و شايستگی حق بالقوه ايجاد میكند نه حق بالفعل ، و در مورد حق بالقوه سخن از ربوده شدن حق مسلم و قطعی صحيح نيست .
اكنون مواردی را ذكر میكنيم كه علی ( ع ) خلافت را حق خود میداند .
برچسبها: سیری در نهج البلاغه, احقيت و اولويت, نص و وصيت,